ارسال شده در چهار شنبه 4 / 11 / 1389برچسب:ضرب المثلهای English, - 1
واسه زبان دوستا هیچ کس نمی تواند در خدمت دو ارباب باشد(با یک دست نمی توان دو هندوانه برداشت) No man can serve two masters اولین گام است که سخت است(هر کاری اولش سخت است) It is the first step that is difficult بعد از وقوع حادثه عاقل بودن آسان است(معما چو حل گشت آسان شود) It is easy to be wise after the event او می خواهد آن را از هر دو طرف داشته باشد(هم خر را می خواهد هم خرما را) He wants to have it both ways آن کسی ثروتمند است که خواسته کمتری دارد(قناعت هرکه کرد آخر غنی شد) He is rich that has few wants او کاملا دستش{به صورت مشت شده} بسته است (او آدم خسیسی است- او نم پس نمی دهد) He is close -fisted جواب منفی بده(نه بگو و خیال خودت و راحت کن) Give a negative reply آسان{به دست}آمده آسان{از دست}می رود(باد آورده را باد می برد) Easy come easy go تعلیم نیافته بهتر است تا بد آموخته Better untaught than ill taught دست شکسته کار می کند اما قلب شکسته نه A broken hand works but not a broken heart عقل بهتر از نیروی عضلانی است Brain is better than brawn
نظرات شما عزیزان: